نویسنده افرا: مخاطبان باز هم غافلگیر می شوند، خیلی ها هنوز فکر می نمایند پیمان زنده می گردد!
به گزارش مجله مدیاپلیر، نویسنده سریال افرا گفت: هنوز غافلگیری های زیادی تا انتها قسمت 40 داریم و بدمان هم نمی آید که برای مخاطب این سوال پیش بیاید که اینها در 18 قسمت به جای مانده دیگر می خواهند چه کار نمایند؟
به گزارشداستان علاقه بیش از مقدار محیط بان و پزشک به شغلشان یکی از معدود قصه هایی است که قابلیت تبدیل شدن به سریال تلویزیونی دارد.
این شب ها افرا به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه نمایندگی محمد کامبیز دارابی از شبکه یک پخش می گردد. سریالی که بیش از هر موضوعی به ماجرای محیط بان و شکارچیان و از سویی به قصور پزشکی در کادر درمان می پردازد و با قرار دادن شغل های مهم برای شخصیت های قصه سعی دارد تا داستان های متفاوتی را برای مخاطب به تصویر بکشد.
با فرزاد فرزانه نویسنده سریال افرا که اولین تجربه سریال خود را پشت سر می گذارد، درباره استقبال مردم از سریال، پیش بینی هایشان، لزوم قصه گویی در شمال کشور و ... گفت و گو کردیم.
سریال افرا اولین کار جدی شما در تلویزیون بود؟
بله، من تحصیلنموده رشته سینما هستم و افرا اولین کاری است که از من پخش شده و یک جورهایی اولین سریال من است و از این بابت خیلی خوشحالم.
چرا؟
به این علت که به نظرم برای یک نویسنده خیلی مهم است که کار اولش چه کاری باشد و کاری باشد که بعد از سالها بتوانم به آن رجوع کنم و همواره با افتخار از این کار یاد می کنم.
در این ماجرا چقدر کارگردان، تهیه نماینده و چقدر بازیگران موثر هستند؟
خیلی زیاد. حتی اگر فیلم نامه خوبی داشته باشیم اما در اجرا مهم است که چه نتیجه ای می گیریم. اما در افرا همه بچه ها از کارگردان تا تهیه نماینده پیروز شدند تا فیلم نامه را ارتقا دهند. نقش اصلی را آقای توفیقی در این بخش داشته و هرجا که لازم بود، لحظه را دراماتیک تر نموده است.
یک خطی این سریال از سمت ارگان خاصی به شما پیشنهاد شد یا اینکه ایده اصلی داستان از شما بود؟
قصه اولیه این سریال به من پیشنهاد شد، نه از سمت ارگان خاصی و در اختیار تهیه نماینده ها بود و سفارشی نبود؛ منتهی در طول نگارش تغییرات زیادی کرد. یکی از اینها محیط زیست بود که ما برای آن قصه درست کردیم. برای مثال اگر قصه ما در جنگل می گذرد، در همان جنگل یک قتل رخ می دهد که مهم ترین اتفاق داستان ما است، یعنی محیط پیرامونی، پیوند دراماتیکی با قصه ما دارد. یک خطی قصه ما درباره محیط بانی بود که مسائل خانوادگی هم دارد و در کنار آن باید کاراکترهایی به کار اضافه می شد و توسعه پیدا می کرد.
در این مدت چند سریال درباره محیط بان ها داشتیم اما هیچ کدام مخاطبان زیادی نداشتند.
بله حتی در سریال مرکز هم به موضوع محیط بانی پرداخته شده بود و کاراکتر بهبود یک محیط بان بود که اتفاقا تیر هم خورده بود. همواره معتقدم قرار نیست قصه ای را تعریف کنیم که مخاطب از آن پیغامی را دریافت کند بلکه باید طوری این پیغام را در قصه بگنجانیم که بیرون نزند و شعاری نباشد. به همین علت انتخاب جنگل های مه آلود شمال هم عامدانه و در راستای شکل گیری و تقویت درام کار بود و بر همین اساس، افرا باید در شمال و جغرافیای زیبا و چشمگیر آنجا تصویربرداری می شد.
شما به صورت گروهی فیلم نامه افرا را نوشتید؟
ما گروهی بودیم که دو نفر از دوستان (پدرام پور امیری و حسین دوماری) طراحی فیلم نامه را به عهده داشتند و من نگارش را انجام دادم. البته باید این را هم بگویم که آقای مولایی در شکل گیری متن ها نقش مهمی داشت و بارها و بارها این فیلم نامه زیر نظر ایشان و با نظارت او بازنویسی شد و حدود دو سال ما درگیر پرداخت و نگارش آن بودیم.
با توجه به اینکه از دیدگاه مخاطب بیشتر داستان تا به اینجا پیش رفته است، این سوال پیش می آید که چه نکته ای به جای مانده که هنوز 18 قسمت تا انتها سریال زمان ضروری است؟ مگر اینکه شما بخواهید شوکی به مخاطب وارد کنید.
سوال جالبی است. کاری که ما در این سریال انجام دادیم برای مخاطب مقداری غیر منتظره بود، داستان عاشقانه بین دو جوان در 10 قسمت اول پخش شد و یک دفعه در قسمت 10 یکی از این شخصیت ها به قتل رسید که برای مردم مجذوب نماینده بود که چرا شخصیت اصلی کشته شد؟! انگار اصلاً باورشان نمی شد! حتی هنوز هم خیلی ها پیغام می دهند که لطفا پیمان را به قصه برگردانید! اما این شوک وجود داشت و برای ما ریسک بزرگی بود و به این هم مطلع بودیم و حواسمان بود که باید در ادامه نگارش، قصه مجذوب نمایندهی را تعریف کنیم.
ما هنوز کار اصلی مان با تماشاگر آغاز نشده است و هنوز غافلگیری های زیادی تا انتها قسمت 40 داریم و بدمان هم نمی آید که برای مخاطب این سوال پیش بیاید که اینها در 18 قسمت به جای مانده دیگر می خواهند چه کار نمایند؟ چون این غافلگیری را بیشتر می نماید، اما باز هم می گویم مخاطب اگر پیگیر قصه باشد، در ادامه این سریال شوکه و غافلگیر خواهد شد.
روایت در سریال افرا و چرخش های داستانی در پیشرفت سریال مدام قضاوت تماشاگران را درباره کاراکترها تغییر می دهد و به چالش می کشد. نگاه شما به مضمون قضاوت در این سریال چیست؟
مخاطب ما سخت می تواند شخصیت های سریال را قضاوت کند. شخصیت هایی که در ابتدا به نظر مثبت می رسند و درادامه مخاطب دید منفی نسبت به آنها پیدا می نماید و ما سعی کردیم در این قصه نشان دهیم که قضاوت کار سختی است. از ابتدا به همین موضوع خیلی فکر نموده بودیم. برای مثال قسمت های ابتدایی مسعود فردی بی منطق نشان داده شد اما به مرور و در قسمت دوشنبه شب گذشته، خلاف این نشان داده شد. جایی که به خواهرش گفت من درباره تو و پیمان تند رفتم. یعنی وقتی خود شخصیت به این نتیجه می رسد که اشتباه نموده است، به طور طبیعی مخاطب هم به این نتیجه می رسد و در تغییر موضعی آشکار، در قضاوتش تجدید نظر می نماید.
به طور معمول آثار نمایشی، قضاوت را برای مخاطب ساده می نمایند؛ یعنی نوعی تقسیم بندی و مرز کشی میان شخصیت های منفی و مثبت و تقابل این دو برای مخاطب صورت می گیرد. ما در افرا سعی کردیم این تصورات را به هم بریزیم و با این تصورات و حدس ها بازی کنیم. یعنی اجازه دهیم که مخاطب از یک شخصیت متنفر گردد و بعد جایی به او نشان دهیم که شاید این شخصیت حق داشت. برای مثال شخصیت عقیل که به نظر می رسد دارد سر خون برادرش معامله می نماید، بعدا می بینیم که شاید اگر ما هم جای او بودیم، همین کار را می کردیم. در خصوص سایر شخصیت ها هم همین فرایند صدق می نماید.
افرا با اینکه قصه محور است اما به همان موازات شخصیت محور هم هست. چطور در نگارش به این دیدگاه رسیدید؟
درست است که این دو از هم جدا هستند، اما من این دو را یکی می بینم و احساسم بر این است که کنش و قصه از شخصیت در می آید و وقتی هم که ساخته می گردد، روی شخصیت تاثیر می گذارد. وقتی برای مثال، کاراکتر حاج محمود را می سازیم، می توانیم برای او قصه تعریف کنیم. در خصوص حاج محمود در ابتدای داستان به رخ کشیدن ثروت و قدرتش را دیدیم و در ادامه تنهایی هایش را تا اینطور نسبتِ بین قصه و کاراکترها را بیان کنیم.
نکته دیگری که درباره این سریال وجود دارد، تغییر شخصیت ها در طول سریال است. حاج محمودی که با خانواده پیمان تحقیر آمیز رفتار می کرد، الان طوری شده که جلوی همان خانواده سر به زیر دارد و از آنها خواهش و التماس می نماید.
این هم واقعیت زندگی است. ما در قصه هایمان خیلی وقت ها تحول های یک شبه می بینیم! اما در افرا اینطور نیست و حاج محمود یک شبه تغییر نمی نماید و در طول داستان و بنا به شرایط تغییر می نماید.
زمانی که قصه را می نوشتید، به بازیگران هم فکر می کردید؟
درباره بعضی ها بله و در خصوص حاج محمود به مهدی سلطانی فکر نموده بودم. اغلب نویسنده ها وقتی خروجی کارشان را می بینند غر می زنند و راضی نیستند اما افرا خیلی جاها من را در بازی ها شگفت زده کرد.
سریال افرا در روایت گری خود رویکردی جسورانه نسبت به موضوع محیط زیست و بعلاوه مسائل مبتلا به در بیمارستان ها و کادر درمان دارد که همین صراحت موجب دیده شدن خوب آن شده است. این نگاه چطور شکل گرفت؟
نقدی از سمت خود این افراد می گردد که گاهی از بعضی اتفاقات و لحظات قصه ناراضی هستند. اما این را از یاد نبریم که قرار نیست در همه جای جهان درام برگرفته از یک واقعیت باشد.
اما در ایران برعکس این است و مردم فکر می نمایند هر آنچه در سریال و فیلم می بینند، برگرفته از واقعیت است.
بله و تغییر این دیدگاه قطعاً احتیاج به فرهنگ سازی دارد. اما در کل این اتفاق می افتد و ما سعی کردیم وقتی به این سمت می رویم، صراحتی که می گویید را داشته باشیم. برای مثال اگر داریم محیط بانی را تصویر می کنیم همه زوایای او را نشان دهیم و سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم. در خصوص بیمارستان هم این مسئله وجود دارد و قصور پزشکی مسئله حساسی است و این را هم می دانستیم که ورود به این موضوع حساسیت برانگیز است و ممکن است اعتراض هایی را متوجه ما کند اما به هر حال این مسائل ریشه در واقعیت دارد و در عین حال که کادر درمان ما زحمت می کشند و باید حرف هایشان شنیده گردد اما در قصه افرا می خواستیم از این زاویه به موضوع نگاه کنیم. البته شرایط پزشک قصه ما که دچار قصور می گردد را می بینیم که نتیجه یکسری عوامل است و نشانی از بی مسئولیتی او ندارد.
از سمت پزشکان واکنشی نداشتید؟
بله بعضی ها از شخصیت دکتر مجد راضی بودند و بعضی از اتفاق هایی که حین عمل جراحی دو کاراکتر اصلی افتاد ناراضی بودند. من می گویم کاراکترها باید شغل داشته باشند و اگر در سریالی می بینید کاراکتری شغلی ندارد، به خاطر واهمه ای است که از نقدها دارند. وقتی وارد شغل شخصیت ها می شوید، طبیعی است که حساسیت برانگیز گردد. اما در کنار آن ما دکتر مجد را قرار دادیم که به شدت دقیق است و به اصطلاح مو را از ماست می کشد و ما سعی کردیم در طراحی یک پزشک دیگر، این تعادل را برقرار کنیم. البته درست است که مهتاب دچار قصور پزشکی شده، اما ما باید شرایط خاص او حین عمل جراحی را هم در نظر بگیریم.
بارها دیده شده که محیط بان ها مورد هدف شکارچیان قرار گرفته اند، اما به مقدار ای که در سریال شما مورد توجه قرار گرفته، به آن اهمیت داده نشده است.
شکارچی برای استفاده از اسلحه اش جسارت بیشتری دارد. به همین علت اگر آمار را نگاه کنیم شاید محیط بان های بیشتری را ببینیم که به وسیله شکارچیان به شهادت رسیدند، چون محیط بان ها با احتیاط بیشتری قدم برمی دارند تا مورد بازخواست قرار نگیرند و شرایط محیط بان ها برای استفاده از اسلحه دشوارتر است و در داستان هم اشاره کردیم که قوانین موجود احتیاج به آنالیز و اصلاح دارد. شاید اینکه خبری بخوانیم که محیط بانی کشته شده خیلی توجه ما را به خود جلب نکند که نشان از مظلومیت این قشر دارد. ما تلاشمان بر این بود کاری کنیم مخاطب تا سال های سال اگر خبری از شهادت محیط بانی شنید، برایش حساسیت ایجاد گردد و یاد روایت سریال افرا هم بیفتد.
واکنش محیط زیستی ها بیشتر مثبت بود یا منفی؟
بیشتر واکنش هایشان مثبت بود تا منفی.
مهم ترین نقدی که به این سریال می گردد، تلخ بودن آن است.
نقد درستی است، اما معتقدم که این تلخی در ذات قصه ما است و به لحاظ الزامات درام، نمی توانستیم شیرین روایتش کنیم. البته که معتقدم مقداری از این تلخی هم به خاطر آن است که مردم ما امروز دوران بدی را می گذرانند. یادم است پیشتر نمونه هایی هم داشته ایم که شاید از افرا تلخ تر هم بوده اند. اما با این وجود مردم سریال افرا را دنبال می نمایند، چون حس می نمایند قصه ای واقعی برایشان تعریف می نماید و آنرا باور می نمایند.
منبع:فارس
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان