هل بلید 2؛ وقتی حماسه سنوئا قربانی انتظاری دیرینه می گردد
به گزارش مجله مدیاپلیر، وقتی بازی Hellblade 2 برای اولین بار در مراسم TGA 2019 با آن تریلر فک براندازش معرفی گردید، احتمالا هیچ کدام مان فکر نمی کردیم بازی نهایی چنین چیزی باشد. خریداری شدن نینجا تئوری به وسیله مایکروسافت ناخودآگاه فکر را به این سمت می برد که هل بلید 2 قرار است یک عنوان تراز اول (AAA) و بسیار پرخرج باشد و بزرگ ترین بازی های انحصاری رقبا را به چالش بکشد. از طرف دیگر، در میان صحبت سازندگان و تیتر اخبار، مدام وسعت و بزرگیِ دیوانه وار این دنباله به نسبت بازی قبلی و توصیفاتی از این قیبل به چشم می خورد. پس ما گیمرها هم غافل از این حقیقت که محصول نهایی را می توان در پنج الی شش ساعت به انتها رساند، حسابی شکم مان را صابون می زدیم.
مدتی بعد اما ماهیت واقعی بازی معین شد. راستش را بخواهید وقتی سازندگان برای اولین بار از برچسب قیمتی 50 دلاری هل بلید 2 و مدت زمان کوتاهش پرده برداشتند، حسابی از این اثر ناامید شدم. با این حال خوشحالم که علی رغم تمام احساسات متناقضی که از آن لحظه به بعد به بازی داشتم، سراغ تجربه اش رفتم و با ماجراجویی تازه سنوئا همراه شدم. می پرسید چرا؟ حقیقتا من تا قبل از رفتن سراغ این اثر حتی فکرش را هم نمی کردم تا به این مقدار عاشق برداشت تازه نینجا تئوری از سنوئا و مسیری که در پیش می گیرد، بشوم.
هل بلید 2 را می توان یکی از سلیقه ای ترین بازی های این چند وقت اخیر نامید. منظورم از سلیقه ای بودن این است که بازی در خود چیزهایی دارد که می تواند یک بازیکن را از طریق آن شیفته خود کند و دیگری را از همان طریق از خود متنفر کند. در تجربه ای که من از بازی داشتم، مدام می خواستم به یک صحنه مبارزه برسم و این شدیدا برایم هیجان انگیز بود اما افرادی را هم می دیدم که انتظار بسیار بالایی از مبارزات داشتند و مثلا عدم وجود کمبوهای متفاوت و نبودن بخش ارتقا و درخت مهارت ها در بازی را شدیدا به باد نقد می گرفتند. به نظرم Hellblade 2 یکی از آن آثاری است که بهتر است قبل از فشردن دکمه استارت، فکر تان را از هرگونه انتظار خالی کنید و خود را برای غرق شدن در تجربه ای که سازندگان برای تان تدارک دیده اند، آماده کنید. این حرف ها را برای بزرگ نشان دادن بازی نمی زنم. تنها قصد دارم بگویم یک بازی را می توان بدون هرگونه مقایسه و تنها از دریچه نگاه سازنده و هدفی که او در کوشش برای به دست آوردنش بوده، سنجید.
حماسه سنوئا قصد در بازگو کردن بخش و چپتر دیگری از زندگی این قهرمان دارد. جایی که او در کوشش است با گذشته تاریک، ترس های درونی و زمزمه های فکر اش کنار بیاید. در شروع قصه، سنوئا و قبیله اش از طریق وایکینگ هایی خون خوار به اسارت گرفته شده اند و این چنین او به میدگارد می رسد. میدگاردی که از یک طرف با حمله غول ها (جاینت ها) تهدید می گردد و از طرف دیگر قهرمان داستان را راهی نجات دادن اسرا و قبیله اش می نماید. مسیر پیش روی سنوئا این بار با شخصیت های تازه ای گره می خورد که هر یک از آن ها به نحوی یادآور بخشی از گذشته او هستند؛ گذشته سیاهی که دست از تعقیب کردنش برنمی دارد و در این دنباله هم آرامش و امنیت را از او سلب می نماید. حالا سنوئا باید در راه نجات مردمانش قدم بردارد و همزمان که هیولاهای میدگارد را از بین می برد، نیروی تاریک و وحشی درونش را رام کند.
بیماری فکری سنوئا و صداهایی که می شنود همچنان این شخصیت را دنبال می نمایند و در لحظات مختلف بازی واکنش های متفاوتی از خود بروز می دهند. این صداها با سرزنش کردن، به تمسخر گرفتن، ترساندن، شکنجه دادن و گاها هم روحیه بخشیدن به شما، یاری بزرگی به اتمسفرسازی عمیق و سنگین بازی می نمایند. از همین رو هل بلید 2 یکی از آن آثاری است که حتما باید با هدفون تجربه اش کنید. کوشش و زحمتی که نینجا تئوری در مهندسی صدا و بخش موسیقی بازی به کار گرفته، هیچ کم از گرافیک خیره نماینده و جلوه های بصری بی مثل و مانند بازی ندارد.
تک به تک سکانس های بازی کارگردانی فوق العاده ای دارند و هرچه در بازی جلوتر می روید به وضوح شاهد رشد ذوق و خلاقیت آن خواهید بود. با این وجود چیزی که من را بیشتر از هر چیز دیگری در این بازی به وجد آورد، سکانس های مبارزات بود که در عین داشتن ریتمی نفس گیر، بسیار حماسی به تصویر کشیده اند. در این بازی تمامی مبارزات تک به تک هستند و گیمر در لحظه تنها با یک دشمن سر و کار دارد. بنابراین دیگر لازم نیست نگران محاصره شدن از طریق دشمنان باشید و این یعنی یکی از اعصاب خُردکُن ترین و بزرگ ترین نقاط ضعف بازی قبلی دیگر جایی در این دنباله ندارد. مبارزات تک به نک بازی اما نه تنها بازی را ساده و خسته نماینده نمی نماید که در عوض باعث می گردد ادغام کات سین و گیم پلی به هیجان انگیزترین شکل ممکن رقم بخورد. از طرفی نینجا تئوری صحنه های شلوع نبرد را گونه ای استادانه طراحی نموده که حتی با وجود تنها یک دشمن در مقابل تان، حس حضور داشتن در یک درگیری خونین را با تمام وجود لمس می کنید. طبق ادعای این استودیو، نبرد حرام زاده های سریال گیم آو ترونز (Game of Thrones) و جوری که جان اسنو در آن نبرد شلوغ، تک به تک با دشمنانش مبارزه می نماید، یکی از منابع الهام اصلی آن ها برای طراحی مبارزات هل بلید 2 بوده است.
پازل های بازی و طراحی ساده آن ها اما یکی از آن مواردی است که واقعا جای پیشرفت داشت و می توانست با پیچیدگی بیشتر، لذت حل یک معمای سخت را به بازیکن هدیه دهد. با این حال وقت گذراندن در محیط بازی و کوشش برای جور کردن اجسام در قالب اشکالی که به شما دیکته می شوند گرچه چالش خاصی به همراه ندارد اما هرگز خسته نماینده و یا آزاردهنده هم نمی گردد.
در نهایت سوالی هست که نباید بی پاسخ رها گردد: آیا بازی Hellblade 2 ارزش 4 سال صبر و انتظار را داشت؟ بگذارید همین حالا با یک بلهی قاطع خیال خودم و شما را راحت کنم. با این وجود قطعا باور دارم که بازی در بخش هایی هم می توانست بهتر باشد و تنها به داشتن استانداردها بسنده نکند. به نظرم هل بلید 2 یکی از آن آثاری است که بهتر است قبل از شنیدن هرگونه نظری راجع به آن و بی جا قضاوت کردنش، خودتان پای تجربه آن بنشینید. قرار گرفتن بازی در آرشیو گیم پس و هزینه ناچیزی که بابت این سرویس متقبل می شوید هم دیگر جای حرفی باقی نمی گذارد. باور کنید قدم زدن با سنوئا و تماشا داستان دلهره آور و اسطوره ای او و همراهانش، چنان تجربه متفاوتی برای تان رقم می زند که حتی در بدترین لحظه های خود، بی شک ارزش یک بار بازی کردن را دارد.
منبع: دیجیکالا مگ